درباره حديث فاطمه(س) پاره تن پيامبر گرامى(ص)

درباره حديث فاطمه(س) پاره تن پيامبر گرامى(ص)

( 16 صفحه - از 31 تا 46 )
نویسنده : حاج رسولی، محمد
  • از پیامبر(ص) درباره ابعاد شخصیت حضرت زهرا(س) مطالب فراوانى نقل شده است.

    فاطمه(س) دخت پیغمبر اکرم(ص) در بین زنان عالم، معروف‏ترین و محبوب‏ترین چهره دینى، اخلاقى، ایمانى، علمى، ادبى و معنوى به شمار مى‏آید. جاذبیت حضرت فاطمه(س) قلمروى بس وسیع دارد که پیش از زندگى او در این جهان شروع مى‏شود و تا مرز ابدیت امتداد مى‏یابد.

    حضرت زهرا (س) در عمر کوتاه ولى پر برکت خود، عالى‏ترین درسهاى زندگى را به انسانها آموخت و بهترین سرمشق و نمونه براى زنان جهان گردید.

    فاطمه(س) در دوران زندگى بانویى از هر جهت نمونه و کامل بود. او دخترى نمونه براى پدرش پیامبر(ص)، و همسرى نمونه براى على(ع) و مادرى نمونه براى فرزندانش بود و بالأخره در تمام ابعاد وجود، زن نمونه‏اى براى عالم بشریت به شمار مى‏آمد.

    ( 31 )
  • فاطمه(س) در زندگى خصوصى خویش، نمونه‏اى در حیا، عفاف، پاکدامنى، مهر، عاطفه، معرفت، ایمان و... بود و در زندگى اجتماعى نیز نمونه و الگویى از شهامت، شجاعت، فداکارى در راه حق و عدالت‏خواهى محسوب مى‏شد و عاقبت در این راه به شهادت رسید.

    حضرت زهرا(س) در صفات و روحیات گوى سبقت از مردان بزرگ ربوده و با کامل‏ترین مردان جهان یعنى على(ع) همدوش و همسر گشته بود.

    فاطمه زهرا(س) از اصحاب کسا و یاران مباهله است و از کسانى است که در سخت‏ترین اوقات با پیغمبر(ص) هجرت کرد و نیز از آنهاست که آیه تطهیر در شأنشان نازل شده و خدا به صِدقشان گواهى داده است. فاطمه(س) مادر ائمه(ع) است و در بقاى ذریه پیغمبر تا روز قیامت از برکت وجود اوست و او بانوى همه بانوان جهان است. چون فاطمه(س) بر پیغمبر(ص) وارد مى‏شد، آن حضرت در مقابل او مى‏ایستاد و دستش را مى‏بوسید و او را به جاى خود مى‏نشانید و مى‏گفت:

    من هرگاه به بوى بهشت اشتیاق پیدا مى‏کنم، زهرا(ع) را مى‏بویم.

    پیغمبر(ص) مى‏گفت:

    فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پیش من عزیزتر است.

    همه اینها براى شخصیت زهرا (س) یعنى براى صفاتى بود که فاطمه زهرا(س) داشت ؛ زیرا قیمت هر کس به صفات و روحیات اوست. زهرا در علو صفات به حدى بود که پیامبر گرامى(ص) او را مادر (ام ابیها) مى‏نامید. و مى‏گفت:

    زهرا(س) به صورت آدمى است و به معنا از حوریان بهشتى است. زهرا روحى است که میان دو پهلوى من است.

    ( 32 )
  • انسیه حورا سبب اصل اِقامت

    اصلى که ببالید بدو نخل امامت

    نخلى که ز تولید قدش زاد قیامت

    گنجینه عرفان گهر بحر کرامت

    در باغ نبى طوبى افراخته قامت

    در ساحت بستان ولى سرو لب جو

    ** *

    مرآت خدا عالمه نکته توحید

    کش خیمه عصمت زده بر عرصه تجرید

    آن جلوه که بالذات برون است ز تحدید

    مولد محمد که بدان نادره تأیید

    ** *

    اى زاده انسان که به خوبیت مَلک نیست

    از عشق تو برپاست به کونین هیاهو

    ** *

    من با تو به توحید دلى یکدله دارم

    از عشق تو برگردن جان سلسله دارم

    من قطره که از بحر فزون حوصله دارم

    از بحر عنایات تو چشم صله دارم

    ** *

    اى پاى تو پهلو زده خورشید سما را

    بر فرق من خسته بسایان کف پا را

    در هر صفتى اعظم اسماى الهى

    اندر فلک قدرت نبود چو تو ماهى

    عالم همگى بنده شرمنده تو شاهى

    محتاج توایم از ره الطاف نگاهى

    «فاطمه(ع) پاره تن پیغمبر(ص)»

    پیامبر گرامى فاطمه(س) را بسیار دوست مى‏داشت و به او احترام مى‏نمود و از هر فرصت در معرفى این بانوى نمونه و عصاره هستى استفاده مى‏کرد و حقایق و معارفى را در عظمت شخصیت فاطمه زهرا(س) مطرح مى‏نمود. یکى از احادیثى که پیامبر گرامى (ص) درباره فاطمه(س) فرموده‏اند این حدیث است: «فاطمه پاره تن من است...»

    ( 33 )
  • از طریق این حدیث بسیارى از فضایل و مناقب حضرت زهرا(س) مانند عصمت را مى‏توان اثبات نمود.(1) ما در اینجا به طور خلاصه مطالبى را درباره این حدیث شریف در چند قسمت مطرح مى‏نماییم.

    متن حدیث

    پیامبر(ص) فرموده است:

    فاطمة بضعة منّى من سرّها فقد سرّنى و من سأها فقد سأنى، فاطمه اعزّ البریّة علىّ؛(2)

    فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را اندوهناک کند، مرا اندوهناک کرده است. فاطمه از همه مردم پیش من عزیزتر است.

    روش بزرگان درباره یک حدیث این است که نخست از سند و سپس از دلالت آن بحث مى‏کنند. ما هم در اینجا به طور اختصار نکاتى را به این شیوه درباره این روایت شریف بیان مى‏کنیم.

    بررسى سند

    این حدیث در بین علماى شیعه و سنى، مشهور و معروف، بلکه متواتر معنوى‏(3) است و نیاز به بحث و تحقیق بیشتر ندارد. کسانى که مى‏خواهند بیشتر درباره سند این

    ____________________________________________

    1. راهبرد اهل سنت، ص 330 ؛ بحارالأنوار، ج 29، ص 337.

    2. امالى مفید، ص 260 ؛ بحارالأنوار، ج 28، ص 303 و ج 43، ص 23 و 39 ؛ امالى شیخ طوسى، ص 24 ؛ مناقب آل ابى‏طالب، ح 3، ص 112.

    3. مشکاة المصابیح، ص 568 ؛ زبدة البیان اردبیلى، ص 189.

    ( 34 )
  • روایت تحقیق کنند، مى‏توانند به الغدیر(4) مراجعه نمایند.

    الفاظ، دلالت و متن حدیث

    این روایت شریف با الفاظ گوناگون از پیامبر گرامى(ص) نقل شده است.

    1 - فاطمة بضعة(5) منّى فمن اغضبها اغضبنى‏(6).(7)

    2 - انما فاطمة بضعة منّى یؤذینى ما اذاها.(8)

    3 - انها بضعة منّى یریبنى ما رابها و یؤذینى ما اذاها.(9)

    4 - انها بضعة منّى یغضبنى ما یغضبها.(10)

    ____________________________________________

    4. الغدیر، ج 2، ص 20 و 109 و ج 7، ص 174 و 231 و ج 9، ص 387.

    5. همه ارباب لغت اتفاق دارند که «بَضعة» با فتحه - به معناى قطعه است و گاهى با کسره خوانده مى‏شود. علماى لغت تصریح کرده‏اند که «بضعة» قطعه‏اى از گوشت است. جمهرة اللغة، ج 1، ص 395 ؛ معجم مقاییس اللغة، ج 1، ص 255 ؛ النهایة، ج 1، ص 357 و ج 5، ص 62 ؛ بحارالأنوار، ج 29، ص 32 و 335.

    6. سهیلى، یکى از علماى اهل سنت در الروض الانف، ج 2، ص 196 مى‏گوید:

    این حدیث دلالت دارد بر اینکه هر کس حضرت زهرا(س) را سبّ کند کافر شده است و کسى که صلوات بر او بفرستد صلوات و درود بر پدر او یعنى پیغمبر گرامى(ص) فرستاده است.

    قَسطلانى (ارشاد السارى، ج 1، ص 596) گفته است:

    طبق این حدیث، هر کس زهرا(س) را اذیت کند، پیغمبر گرامى(ص) را اذیت نموده و اذیت پیغمبر(ص) حرام است و همه بر این مطلب اتفاق دارند.

    7. صحیح بخارى، ج 4، ص 210 ؛ صحیح بخارى، ج 5، ص 36 ؛ صحیح بخارى، جز 7، باب فضائل فاطمه(س)، ح 29.

    8. صحیح مسلم، ج 4، ص 1902، باب 15، ح 95 و 94 و 93 ؛ صحیح مسلم، جز 7، باب فضائل زهرا(س)، 141، 143 ؛ صحیح بخارى، جز 5، باب مناقب فاطمه(س)، ح 29.

    9. سنن ترمذى، ج 5، ص 605، ح 3867.

    10. الشفأ، ج 2، ص 308.

    ( 35 )
  • 5 - فاطمة سجّته‏(11) منّى یبسطنى ما یبسطها و یقبضنى ما یقبضها.(12)

    6 - انما فاطمه ابنتى بضعة منّى یؤذینى ما اذاها و ینصبنى ما انصبها.(13)

    7 - انما فاطمه ابنتى بضعة منّى یریبنى ما رابها و یؤذینى ما اذاها.(14)

    8 - فامضغة(15) منّى.(16)

    9 - انها فاطمة بضعة منّى.(17)

    10 - إن فاطمة منّى.(18)

    11 - فاطمة بضعة منّى یقضبنى ما یقضبها و یبسطنى ما یبسطها.(19)

    12 - فانما ابنتى بضعة منّى.(20)

    13 - إن فاطمة جُز منّى.(21)

    14 - انما فاطمة بضعة منّى ما آذاها آذانى و ما رابها رابنى.(22)

    15 - انما فاطمة بضعة منّى یسرّنى ما یسرّها.(23)

    ____________________________________________

    11. «سجّته» یعنى قسمتى از چیزى. لسان العرب، ج 7، ص 39.

    12. مسند امام احمد، ج 4، ص 322 ؛ مناقب شهرآشوب، ج 3، ص 112.

    13. سنن ترمذى، ج 5، ص 698، ح 3869 ؛ الصواعق المحرقة، ص 114.

    14. حلیة الاولیأ، ابى نعیم، ج 2، ص 40.

    15. «المضغة»: قطعه‏اى از گوشت. نهایه ابن اثیر، ج 4، ص 339.

    16. مسند احمد، ج 4، ص 323.

    17. مسند احمد، ج 4، ص 5.

    18. الجامع فى العلل و معرفة الرجال، احمد بن حنبل، ج 2، ص 222.

    19. المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 158.

    20. مسند احمد، ج 4، ص 328.

    21. الجمع بین الصحیحین البخارى و مسلم، صافانى، ص 121، ح 351.

    22. نظم درر السمطین، زرندى، ص 176.

    23. الصواعق المحرقة، ابن حجر، ص 230.

    ( 36 )
  • 16 - انما فاطمة بضعة منّى یؤذینى ما اذاها و یغضبنى ما اغضبها.(24)

    17 - انما فاطمة بضعة منّى یریبنى ما رابها(25)

    18 - فاطمة بضعة منّى من آذاها فقد آذانى.(26)

    19 - فهى فاطمة بنت محمد(ص) و هى بضعة منّى و هى قلبى و روحى التى بین جنبى.

    فمن آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذى الله.(27)

    20 - فان فاطمة بضعة منّى یؤلمنى ما یؤلمها و یسرّنى ما یسرّها.(28)

    21 - انما فاطمه حذیة منّى یقضبنى ما یقضبها.(29)

    22 - إن فاطمة بضعة منّى فمن آذاها فقد آذانى و من سرّها فقد سرّنى و من غاظها فقد غاظنى.(30)

    23 - إن فاطمة بضعة منّى و هى نور عینى و ثمرة فؤادى یسؤنى ما سائها و یسرّنى ما سرّها.(31)

    24 - انما فاطمة بضعة منّى من آذاها فقد آذانى و من احبّها فقد احبّنى و من سرّها فقد سرّنى.(32)

    ____________________________________________

    24. معجم الصحابة، ص 141، به نقل از احقاق الحق، ج 10، ص 205.

    25. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 1، ص 403.

    26. السنن الکبرى، بیهقى، ج 10، ص 201.

    27. فصول المهمة، ابن صباغ المالکى، ص 146.

    28. المناقب، خوارزمى، ص 353.

    29. النهایة فى غریب الحدیث والأثر، ابن اثیر، ج 1، ص 357.

    30. امالى شیخ صدوق، ص 165.

    31. روضة الواعظین، نشابورى، ص 149.

    32. تنزیه الانبیأ، سید مرتضى، ص 212.

    ( 37 )
  • 25 - إن فاطمة بضعة منّى و انا اکره إن تحزن أو تغضب.(33)

    26 - إن الله یغضب لغضب فاطمة و یرضى لرضاها.(34)

    27 - إن فاطمة بضعة منّى و انا منها فمن آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذى الله و من آذاها بعد موتى کان کمن آذاها فى حیاتى و من آذاها فى حیاتى کان کمن آذاها بعد موتى.(35)

    28 - رضا فاطمة من رضاى و سخطها من سخطى. من أرضاها فقد أرضانى و من سخطها فقد أسخطنى.(36)

    به طور اختصار، مصادر حدیث نبوى «فاطمة بضعة منى» را از کتابهاى شیعه و سنى ذکر مى‏کنیم:

    مصادر شیعه

    1 - الغدیر، ج 2، ص 275، ج 3، ص 30، 109، ج 7، ص 174، 231، ج 9، ص 387.

    2 - امالى شیخ مفید، ص 260.

    3 - امالى شیخ طوسى، ص 24.

    4 - مناقب شهرآشوب، ج 3، ص 112.

    5 - الطرائف ابن طاووس، ص 384 ، 388.

    6 - ذخائر العقبى - احمد بن الطبرى، ص 37.

    ____________________________________________

    33. المصنف، عبدالرزاق الصنعانى، ج 7، ص 301 - 302 ؛ خصائص امیرالمؤمنین(ع)، نسائى، ص 121.

    34. بحارالأنوار، ج 21، ص 279 و ج 30، ص 347 و ج 43، ص 23.

    35. علل الشرائع، ج 1، ص 186 - 187.

    36. الصراط المستقیم، ج 2، ص 292.

    ( 38 )
  • 7 - النص و الاجتهاد - شرف‏الدین، ص 88 ، 513.

    8 - مستدرک سفینة البحار، ج 8 ، ص 234.

    9 - اضوأ على الصحیحین، ص 345.

    10 - علل الشرائع، ج 1، ص 186.

    11 - کفایة الاثر، ص 65.

    12 - قواعد الاحکام، ج 1، ص 122.

    13 - بحارالأنوار، ج 27، ص 62.

    مصادر اهل سنت

    1 - مسند احمد، ج 4، ص 326.

    2 - صحیح بخارى، ج 4، ص 210، 212 و ج 1، ص 532.

    3 - صحیح مسلم، ج 7، ص 141.

    4 - سنن الترمذى، ج 5، ص 360.

    5 - المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 158.

    6 - سنن الکبرى، ج 10، ص 201 ؛ بیهقى، ج 5، ص 147.

    7 - المصنف، ج 7، ص 301، عبدالرزاق.

    8 - شرح نهج‏البلاغه لابن أبى الحدید، ج 4، ص 64، ج 13، ص 36، ج 16، ص 273، 278.

    9 - الجامع الصغیر، ج 1، ص 208.

    10 - المناقب خوارزمى، ص 353.

    11 - سبل الهدى و الرشاد، ج 10، ص 237.

    12 - سنن الترمذى، ج 5، ص 698، ح 3967.

    ( 39 )
  • 13 - صفة الصفوة، ج 2، ص 13.

    14 - اسد الغابة، ج 5، ص 521.

    15 - تذکرة الخواص، ص 279.

    16 - ذخائر العقبى، ص 37.

    17 - حلیة الاولیأ، ج 2، ص 40.

    18 - ینابیع المودة، ج 2، ص 52، 53، 97.

    شأن نزول حدیث

    اکنون باید اشاره کنیم که این حدیث از پیامبر گرامى(ص) در چه مناسبتهایى نقل شده است و به طور خلاصه شأن نزول این حدیث در چه مواردى بوده است.

    1 - یکى از آن مناسبتها این است که روزى على(ع) از پیغمبر گرامى(ص) سؤال کرد: چه چیزى براى زنها بهتر است؟ حضرت سکوت نمودند و وقتى فاطمه(س) آمد، از حضرت زهرا(س) سؤال کردند چه چیزى براى زنها بهتر است. حضرت زهرا(س) فرمود: اینکه مردها او را مشاهده نکنند. در این موقع، حضرت پیغمبر(ص) فرمودند: فاطمة بضعة منّى؛(37) یعنى فاطمه پاره تن من است.

    2 - دومین مورد وقتى بود که ابولبابه براى قبول شدن توبه خود، خود را به ستون بسته بود. پس آیه توبه نازل شد که توبه ابولبابه مقبول است. حضرت زهرا(س) خواستند او را از ستون باز کنند. ابولبابه گفت: من قسم خورده‏ام که کسى جز رسول خدا(ص) مرا باز نکند.

    پس پیغمبر گرامى این جمله را فرمودند: «ان فاطمة بضعة منّى».(38)

    ____________________________________________

    37. سبل الهدى و الرشاد فى سیرة خیرالعباد، محمد بن یوسف الصالحى الشامى، ج 11، ص 45.

    38. الروض الانف، سهیلى، ج 2، ص 196.

    ( 40 )
  • 3 - سومین مورد جایى بود که وقتى پیامبر گرامى خواستند فاطمه(س) را معرفى کنند، فرمودند: «هى بضعة منّى». روایت از ابن‏صباغ مالکى از مجاهد است:

    خرج النبى(ص) و هو اخذ بید فاطمه فقال: من عرف هذه فقد عرفها و من لم یعرفها فهى فاطمة بنت محمد و هى بضعة منّى و هى قلبى و روحى التى بین جنبى.(39)

    4 - چهارمین مورد در شب عروسى فاطمه(س) بود که حضرت این جمله را فرمود.

    حضرت پیامبر(ص) «به حضرت زهرا» خطاب کرد و فرمود: اى دخترم، على(ع) خوب شوهرى است. با او مخالفت نکن. سپس به على(ع) خطاب کردند فرمودند: یا على (ع)، داخل خانه خود شو و با همسرت با مهر و محبت رفتار کن. سپس این جمله را فرمودند: «ان فاطمة بضعة منّى، یؤلمنى ما یؤلمها و یسرّنى ما یسرّها». مناقب خوارزمى، ص 353.

    5 - پنجمین مورد را اهل سنت ذکر کرده‏اند: روزى على(ع) براى خواستگارى دختر ابوجهل پیش او رفت و حضرت پیغمبر(ص) فرمود: «ان فاطمة منّى...». علماى اهل سنت گفته‏اند: این خبر در باره على(ع) رسیده است. چون او خواست دختر ابى‏جهل را به عقد ازدواج گیرد، رسول خدا(ص) بر او غضبناک شد و فرمود «هر کس فاطمه را اذیت کند...»(40)

    بر این مورد اشکالات بسیار وارد شده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم.

    1 - خود علماى اهل سنت گفته‏اند که على(ع) مشمول آیه تطهیر است و طهارت ذاتى دارد، یعنى از هر رجس و پلیدى و لهو و لعب و اخلاق رذیله منزه و مبراست.

    ____________________________________________

    39. الفصول المهمة فى معرفة الائمة، ص 146.

    40. مستدرک الحاکم، ج 3، ص 158 ؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 1903، کتاب فضائل الصحابة، ح 95.

    ( 41 )
  • و دیگر آنکه در آیه مباهله خداوند او را به منزله نفس پیامبر(ص) خوانده است. از طرف دیگر، او باب علم رسول الله بوده و این همه در کتابهاى اهل سنت بیان شده است.

    بنابراین، چگونه ممکن است عقل باور کند که آن حضرت عملى انجام دهد که به واسطه افعال و گفتار او رسول خدا(ص) غضبناک گردد؟ چگونه عقل باور مى‏کند که مجسمه«اخلاق عظیم» بر کسى که محبوب خداست غضب کند ؛ آن هم در امر مباحى که خدا در قرآن مجید در آن تبعیضى قائل نشده است. امر نکاح به حکم آیه سوم سوره نسأ: «فانکحوا ما طاب لکم من النسأ مثنى و ثلاث و رباع»، بین انبیأ و اوصیأ و جمیع امت یکسان است. اگر بر فرض على(ع) چنین خیالى مى‏کرد که زن دیگر بگیرد، طبق قرآن بر او جائز بود. رسول اکرم (ص) نیز براى یک امر مباح هرگز غضب نمى‏نمود و چنین کلماتى نمى‏فرمود.(41)

    پس هر انسان عاقل بعد از تفکر درک مى‏کند که این حدیث از موضوعات و ساخته‏هاى امویها مى‏باشد که اکابر علماى اهل سنت هم به این امر اعتراف کرده‏اند.(42)

    ابن ابى الحدید(43) از شیخ و استاد خود، ابى جعفر اسکافى بغدادى، نقل مى‏کند که او گوید: معاویة بن ابى سفیان جمعى از صحابه و تابعین را معیّن کرده بود که بر ضد على(ع) اخبارى جعل کنند و آن حضرت را مورد طعن و مذمت قرار دهند تا مردم از آن حضرت بیزارى بجویند.

    از جمله این کسان ابوهریره، عمرو بن عاص، مغیرة بن شعبة و عروة بن زبیرند.

    ____________________________________________

    41. اگرچه از اخبار شیعه استفاده مى‏شود که بر على(ع) جایز نبوده است در حیات فاطمه زنى دیگر اختیار کند.

    42. شبهاى پیشاور، ص 703.

    43. شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 4، ص 64.

    ( 42 )
  • ابوهریره کسى است که حدیث خواستگارى على (ع) را از ابوجهل روایت کرده است. آن‏گاه ابوجعفر اسکافى گوید: این حدیث مشهور است به روایت کرابیسى ؛ به این معنا که هر روایت بى‏اساس را کرابیسى مى‏خوانند. ابن ابى الحدید گوید: این حدیث در صحیحین بخارى و مسلم از مسور بن مخرمة الزحر، روایت شده است.

    و سید مرتضى در کتاب تنزیه‏الانبیأ گوید: این روایت از حسین کرابیسى رسیده و او مشهور است به انحراف از اهل بیت و از نواصب و دشمنان بزرگ آن خاندان بوده است ؛ زیرا بنابر اخبار فراوان در کتابهاى اهل سنت، دشمن على منافق است و منافق به حکم قرآن اهل آتش شمرده مى‏شود، پس روایت او مردود است.

    همچنین اخبار در مذمت ایذاکنندگان فاطمه(س) اختصاص به نقل از کرابیسى یا ابو هریره ندارد، بلکه اخبار بسیارى در این موضوع وارد است. از جمله خواجه پارساى بخارى در فصل الخطاب و امام احمد بن حنبل در مسند و میر سید على همدانى شافعى در مودّت سیزدهم از مودة القربى، حدیثى از سلمان محمدى نقل نموده‏اند که پیامبر(ص) فرمود: «دوستى فاطمه در صد جا نفع مى‏بخشد. پس کسى که دختر من فاطمه از او راضى باشد، من از او راضى‏ام و کسى که من از او راضى باشم، خدا... و کسى که فاطمه بر او غضب نماید من بر او غضبناک مى‏باشم و بر هر کس من غضبناک باشم خداوند بر او غضبناک است. واى بر آن کس که ظلم کند به فاطمه... .»(44)

    2 - اشکال دیگر این است که در متن این روایات، اختلافهاى بسیارى وجود دارد. در یک‏جا آمده است که على(ع) به خواستگارى دختر ابوجهل براى عموى خود حارث بن هشام رفت و بعد حضرت این جمله را فرمود.(45) در روایت دیگر از مسور بن مخرمة آمده

    ____________________________________________

    44. شبهاى پیشاور، ص 705.

    45. الحاکم، ج 3، ص 158.

    ( 43 )
  • است که على(ع) به خواستگارى دختر ابوجهل براى خود رفت.(46)

    3 - این جمله که در روایت آمده است على (ع) پیامبر(ص) را غضبناک کرد، با این روایت که از على(ع) روایت شده است مناسبت ندارد. على (ع) فرمود:

    فواللّه ما اغضبتها و لا اکرهتها على امر حتى قبضها الله عزوجل الیه ولا اغضبتنى ولا عصت لى أمراً.(47)

    4 - طبق آنچه در روایت از شیخ صدوق‏(48) نقل شده، خود على(ع) این مطلب را تکذیب کرده است. امام صادق(ع)(49) نیز این مطلب را که على (ع) پیامبر (ص) را غضبناک نموده باشد نفى کرده‏اند.

    5 - بر طبق یک گزارش، ابن عباس با عمر بحث کرده و به او گفته است: على(ع) پیامبر(ص) را به غضب نیاورد و هیچ‏گونه قصد و اراده‏اى براى زن گرفتن نداشت و داستان خواستگارى على(ع) از دختر ابوجهل نادرست است. عُمر نیز ابن عباس را تصدیق کرد(50) و گفت: تو درست مى‏گویى.

    6 - چگونه پیامبر (ص) در این حدیث دختر ابوجهل را دختر دشمن خدا خوانده و ابوجهل را سب کرده است و حال آنکه خود فرموده است: مرده را سب نکنید، چون باعث اذیت زنده مى‏شود.(51)

    7 - مسور بن مخرمة که راوى حدیث است، در سال دوم هجرت متولد شده‏است.

    ____________________________________________

    46. صحیح مسلم، ج 4، ص 1903.

    47. کشف الغمة، اربلى، ج 1، ص 373.

    48. علل الشرائع، ص 185، ب 149، ح 2.

    49. امالى صدوق، ص 91، المجلس 22، ح 3.

    50. الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج 4، ص 56.

    51. همان.

    ( 44 )
  • پس چگونه او مى‏گوید: من شنیدم که پیامبر(ص) بر روى منبر این مطلب را فرمود، درحالى‏که من جنب بودم. چگونه مى‏شود که یک طفل محتلم باشد؟ برخى این احتلام‏(52) را توجیه به کمال عقل کرده‏اند، ولى این مطلب مخالف لغت و عرف است چون در عرف کسى طفل شش ساله را محتلم نمى‏خواند.(53)

    برخى از بزرگان به یارى حدیث «فاطمة بضعة منّى»، معصوم بودن حضرت زهرا(س) را اثبات کرده‏اند. بنا به گفته آنان، پیامبر (ص) به طور مطلق فرموده است: هر کس زهرا(س) را اذیت کند، مرا اذیت کرده است. از این سخن روشن مى‏شود که حضرت زهرا(س) هرگز گناه نمى‏کند ؛ زیرا در غیر این صورت، پیامبر (ص) این مطلب کلى را درباره حضرت زهرا(س) نمى‏فرمود.(54) برخى بر این حدیث ایرادى وارد آورده‏اند. به گمان آنان، شاید این حدیث انصراف به این مطلب داشته باشد که هر کس زهرا(س) را از سر ظلم اذیت و آزار کند، پیامبر(ص) را اذیت کرده است و کسى که آن حضرت را در مسیر عبادت خشنود کند، پیامبر(ص) را خشنود کرده است. به گمان این گروه، پیامبر(ص) سخنى کلى را نفرموده، بلکه آن را مقید کرده است. تخصیص عموم نیز فراوان است و بسیارى از عمومات به مورد متعارف منصرف مى‏شوند.

    این اشکال پاسخهاى متفاوتى دارد که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم. تخصیص، خلاف اصل و قاعده است و ما تنها در صورت وجود دلیل مى‏توانیم به تخصیص قائل شویم. در این مورد خاص هم هیچ دلیلى وجود ندارد. از سوى دیگر، بر اساس بیانى که در اشکال گذشت، روشن مى‏شود که فاطمه (س) مزیت خاصى بر

    ____________________________________________

    52. فتح البارى، ج 9، ص 286.

    53. الصحیح من سیرة النبى الاعظم(ص)، ج 4، ص 60.

    54. بحارالأنوار، ج 29، ص 339.

    ( 45 )
  • دیگر مسلمانان ندارد، بلکه مانند آنان است. این سخن نیز از چند جهت نادرست است.

    1 - اگر زهرا(س) همانند سایر مسلمانان باشد، سخن پیامبر(ص) درباره او بى‏معنا خواهد بود. در این حال، پیامبر(ص) نمى‏توانست بگوید: هر کس زهرا(س) را اذیت کند، مرا اذیت کرده است.

    2 - اگر کسى چنین توجیه کند، لازم مى‏آید که پیامبر(ص) گفتارى بى‏فایده فرموده باشد ؛ زیرا معناى این سخن آن است که زهرا(س) نیز همانند دیگر مسلمانان است. در این حال، کسى که اهل حکمت و معرفت باشد نیز چنین سخنى را بر زبان نمى‏آورد ؛ چه رسد به پیامبر خدا(ص). اما مى‏بینیم که علماى اهل سنت، این روایت را در باب فضایل حضرت زهرا(س) آورده‏اند.

    3 - اهل سنت، خود، مى‏گویند: بر اساس قرآن، ازدواج با چهار زن اشکال ندارد، ولى پیامبر(ص) براى على(ع) حرام کرده بود که در زمان حیات زهرا(س) با زنى دیگر ازدواج کند. پیامبر فرموده است: این از آن روست که زهرا(س) اذیت مى‏شود. از این سخن برخى از اهل سنت روشن مى‏شود که اذیت زهرا(س) مطلقاً حرام است و به شرایط خاص انصراف نمى‏یابد.(55)

    ____________________________________________

    55. بحارالأنوار، ج 29، ص 338.



حجاب،تضمین تداوم زیبایی و شرافت است./سپاه313 حجاب، تَلألؤ شبنم بر چهره است/سپاه313

سپاه313"إشعب البحرین ؛یرید اسقاط النظام "


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: